دعا به جان دزد
نوروز سال 1400 به اتفاق دوستان خانوادگی، حوالی ساعت 10 صبح به مقصد منطقه توریستی سد آویدر در نوشهر حرکت کردیم. پسرم با دوستش تو پارک بازی محوطه بازی کرد و ما هم به همراه دوستان پیادهروی کردیم. هنگام ظهر و موقع صرف ناهار متوجه گم شدن عینک پسرم شدیم.
همه جار رو گشتیم و سرانجام با پرس و جو از شاهدین متوجه شدیم شخصی عینک پسرم رو که روی زمین افتاده بود برداشت و به عبارتی دزدیده بود. به همسرم گفتم حتما حکمتی در این اتفاق بوده و جای نگرانی نیست.
روز بعد با وجود اینکه سه ماه قبل معاینه چشم پسرمون رو انجام داده بودیم اما دوباره تصمیم گرفتم قبل از خرید عینک جدید به چشمپزشک مراجعه کنیم و چشم سوشیانت رو به بهانه دریافت نمره عینک مجدد معاینه کنیم. پزشک بلافاصله پس از معاینه چشم به ما گفت الان خارج کنم؟ همسرم گفت چه چیزی رو؟
پزشک گفت مگر برای خارج کردن براده فلز از چشم پسرتون مراجعه نکردید؟ همسرم گفتم: خیر، ما فقط چون عینک پسرم گم شده بود برای معاینه سطحی و دریافت نمره عینک جدید به شما مراجعه کردیم. پزشک تعجب کرد و به ما گفت تکه براده فلزی بسیار کوچکی در چشم پسر شما هست، اگر کمی دیرتر میآمدید احتمال عفونت چشمش زیاد بود و…
همون لحظه برای اولین بار به جان دزد عینک دعا کردم و همه از دزدیده شدن عینک خوشحال شدیم. آن حادثه به ظاهر بد برای ما به یک اتفاق مثبت تبدیل شد.
در زندگی، بسیاری از اتفاقات به ظاهر بد و تلخ میتوانند سرشار از درسهای آموزنده و پیامدای مثبت باشند. لطفا در تحلیل و تفسیر اتفاقات عجله نکنید و عمیقا بدنبال جنبههای مثبت اتفاقات باشید.
روزتون پرمهر
درباره مدیریت
کارن امانی، استاد جامعهشناسی، بنیانگذار و مدرس موسسه سخنوری تیسفون، نویسنده، شاعر، سخنران، استاد ارتباطات، کارآفرین حوزه دانشبنیان، مدرس کارآفرینی و کوچ شخصی و سازمانی
نوشته های بیشتر از مدیریت
دیدگاهتان را بنویسید