لئو تولستوی به دنبال معنی زندگی
لئو تولستوی نهم سپتامبر ۱۸۲۸ میلادی بدنیا آمد. مادرش را در دو سالگی و پدرش را در نه سالگی از دست داد و پس از آن سرپرست او عمهاش تاتیانا بود. در جوانی به ارتش پیوست و در چند جنگ شرکت کرد. تولستوی هنگام خدمت در ارتش تزار، نوشتن را به صورت حرفهای آغاز میکند. در سال ۱۸۵۶ از ارتش کنارهگیری میکند و به زادگاه خود بازمیگردد. پس از آن سفری ششماهه را به کشورهای فرانسه، انگلستان، آلمان، ایتالیا و سوییس آغاز میکند تا با شیوه زندگی، فرهنگ و باورهای مردم این کشورها آشنا شود.
در دهه 50 زندگی خود، بهعنوان عضوی از اداره کل آمار و سرشماریِ مسکو در سال ۱۸۸۲ میلادی با فقر روزافزون کارگران آشنا میشود و با زمینهی روحی لطیفی که در او وجود داشت، مشاهدهی این وضعیت به سرآغاز دگرگونی روحی و فکری در او تبدیل میشود.
در اوج شهرت و ثروت به ناگاه احساس پوچی و بیمعنی بودن زندگی بر او غلبه میکند. دچار افسردگی شد، چند بار تصمیم به خودکشی گرفت و تا مرز جنون پیش رفت اما تلاش کرد به دنبال معنای زندگی و پاسخی قدرتمند برای ادامه زندگی برود. خودش مینویسد:
«چرا باید زندگی کنم، چرا باید چیزی بخواهم یا کاری انجام دهم؟» می توان آن را این گونه نیز بیان کرد: «آیا معنایی در زندگی ام وجود دارد که مرگ اجتناب ناپذیری که در انتظارم است، آن را نابود نکند؟»
او پیش از مرگش، داستان جستجوی خودش به دنبال معنی زندگی را در کتابی به نام «اعتراف من» که در سال 1884 برای نخستین بار چاپ شد نوشت. وی در این کتاب به ارزیابی معنی زندگی از دیدگاههای مختلف نیز میپردازد. به پشتوانه ثروتی که داشت، سازمانی را برای کمک به کشاورزان فقیر تاسیس کرد، سیگار و مصرف الکل را ترک کرد. به زهد روی آورد و شکار حیوانات را که پیش از آن بخاطر تفریح انجام میداد برای همیشه کنار گذاشت. سرانجام پس از ترک همسرش برای سفر بسوی جنوب روسیه، 20 نوامبر 1910 در یک ایستگاه قطار چشم از جهان فروبست.
درباره مدیریت
کارن امانی، استاد جامعهشناسی، بنیانگذار و مدرس موسسه سخنوری تیسفون، نویسنده، شاعر، سخنران، استاد ارتباطات، کارآفرین حوزه دانشبنیان، مدرس کارآفرینی و کوچ شخصی و سازمانی
نوشته های بیشتر از مدیریت
دیدگاهتان را بنویسید