سامانتا اسمیت
سامانتا اسمیت در 1972 در شهر کوچک هولتون آمریکا متولد شد. در سن پنج سالگی نامه ای به ملکه الیزابت دوم نوشت تا تحسین خود را از پادشاه بریتانیا ابراز کند. پدرش استاد ادبیات و نویسندگی بود در حالی که مادرش به عنوان مددکار اجتماعی در بخش خدمات انسانی شهر مین آمریکا کار میکرد.
سامانتا اسمیت 10 ساله بود که با احساس خطر جنگ بین شوروی و آمریکا، در سال 1982 با نوشتن نامهای به یوری اندروپوف، دبیر کل حزب کمونیست کشور شوروی، پیشنهاد داد تا هر دو کشور برای صلح با هم همکاری کنند. نامه او در یکی از روزنامههای شوروی به نام “پراودا” منتشر شد و اندروپوف هم به نامه سامانتا پاسخ داد.
متن انگلیسی نامه سامانتا اسمیت به آندروپوف
Dear Mr. Andropov,
My name is Samantha Smith. I am 10 years old. Congratulations on your new job. I have been worrying about Russia and the United States getting into a nuclear war. Are you going to vote to have a war or not? If you aren’t please tell me how you are going to help to not have a war. This question you do not have to answer, but I would like it if you would. Why do you want to conquer the world or at least our country? God made the world for us to share and take care of. Not to fight over or have one group of people own it all. Please lets do what he wanted and have everybody be happy too.
Samantha Smith
متن فارسی نامه سامانتا اسمیت به آندروپوف
جناب آندروپوف عزیز
اسم من سامانتا اسمیت است. من 10 ساله هستم. شغل جدیدتان را به شما تبریک میگویم. من نگران ورود روسیه و ایالات متحده به جنگ هسته ای بودم. آیا به جنگ رای می دهید یا نه؟ اگر جنگطلب نیستید لطفاً به من بگویید چگونه میخواهید کمک کنید تا جنگی رخ ندهد. شما مجبور نیستید به این سوال پاسخ دهید، اما اگر خوشحال خواهم شد تا بگوئید چرا می خواهید دنیا یا حداقل کشور ما را فتح کنید؟ خدا دنیا را برای همه ما آفرید تا بتوانیم در کنار هم زندگی کنیم و از آن مراقبت کنیم، نه اینکه بر سر آن دعوا کنیم یا اینکه فقط یک گروه از مردم بخواهند مالک همه آن باشند. لطفاً اجازه دهید آنچه را که خدا میخواست اجرا شود و همه مردم خوشحال باشند.
سامانتا اسمیت
اسمیت از اینکه متوجه شد نامه او منتشر شده خوشحال شد. با این حال، او پاسخی دریافت نکرد. سپس او نامهای به آناتولی دوبرینین سفیر شوروی در ایالات متحده فرستاد و از آن پرسید که آیا آندروپوف قصد پاسخگویی دارد یا خیر. چند قوت بعد در سال 1983، او پاسخی از آندروپوف دریافت کرد:
سامانتای عزیز،
من نامه شما را دریافت کردم، که مانند بسیاری از نامههای دیگر است که اخیراً از کشور شما و سایر کشورهای جهان به دست من رسیده است.
به نظر من – از نامه شما می توانم بگویم – که شما دختری شجاع و صادق هستید، شبیه بکی، دوست تام سایر در کتاب معروف هموطن خود مارک تواین. این کتاب در کشور ما برای همه دختران و پسران شناخته شده و محبوب است.
شما می نویسید که نگران این هستید که آیا جنگ هستهای بین دو کشور روسیه و آمریکا رخ خواهد داد؟. و شما پرسیدید که آیا ما کاری انجام میدهیم که جنگ رخ ندهد؟
سوال شما مهمترین سوالی است که هر مرد متفکری میتواند مطرح کند. من با جدیت و صادقانه به شما پاسخ خواهم داد.
بله، سامانتا، ما در اتحاد جماهیر شوروی سعی میکنیم همه چیز را انجام دهیم تا جنگی در زمین رخ ندهد. این چیزی است که هر مرد شوروی میخواهد. این چیزی است که بنیانگذار بزرگ دولت ما، ولادیمیر لنین، به ما آموخت.
مردم شوروی به خوبی می دانند که جنگ چه چیز وحشتناکی است. چهل و دو سال پیش، آلمان نازی، که برای برتری بر کل جهان تلاش میکرد، به کشور ما حمله کرد، هزاران شهر و روستای ما را سوزاند و ویران کرد، میلیونها مرد، زن و کودک شوروی را کشت.
در آن جنگ که با پیروزی ما به پایان رسید، ما با ایالات متحده متحد بودیم: با هم برای آزادی بسیاری از مردم از اشغالگران نازی جنگیدیم. امیدوارم این موضوع را از درسهای تاریخ خود در مدرسه بدانید. و امروز ما بسیار میخواهیم در صلح زندگی کنیم، با همه همسایگان خود در این زمین تجارت و همکاری کنیم – با آنهایی که دور و نزدیک هستند. و مطمئناً با کشور بزرگی مانند ایالات متحده آمریکا.
در آمریکا و کشور ما سلاحهای هستهای وجود دارد – سلاحهای وحشتناکی که میتوانند میلیون ها نفر را در یک لحظه بکشند. اما ما نمیخواهیم که آنها هرگز مورد استفاده قرار گیرند. دقیقاً به همین دلیل است که اتحاد جماهیر شوروی رسماً در سراسر جهان اعلام کرد که هرگز از سلاح هستهای علیه هیچ کشوری استفاده نخواهد کرد. به طور کلی ما پیشنهاد میکنیم که تولید بیشتر آنها را متوقف کنیم و تمام ذخایر روی زمین را نابود کنیم.
به نظر من این پاسخ کافی برای سوال دوم شماست: “چرا می خواهید علیه کل جهان یا حداقل ایالات متحده جنگ کنید؟” ما بهدنبال چنین چیزی نیستیم. هیچ کس در کشور ما – نه کارگران، دهقانان، نویسندگان و پزشکان، نه بزرگسالان، نه کودکان و نه اعضای دولت – خواهان یک جنگ بزرگ یا «کوچک» نیستند.
ما صلح میخواهیم—چیزی است که ما به آن مشغول هستیم: کشت گندم، ساختن و اختراع، نوشتن کتاب و پرواز به فضا. ما صلح را برای خود و برای همه مردم کره زمین میخواهیم. برای فرزندانمان و برای تو سامانتا.
من از شما دعوت میکنم، اگر پدر و مادرتان اجازه دهند، به کشور ما بیایید، بهترین زمان تابستان امسال است. شما با کشور ما آشنا خواهید شد، با همنوعان خود ملاقات خواهید کرد، از کمپ بین المللی کودکان – Artek – در دریا دیدن خواهید کرد. و خودتان ببینید: در اتحاد جماهیر شوروی، همه طرفدار صلح و دوستی بین مردم هستند.
از نامه شما متشکرم. برای شما آرزوی موفقیت در زندگی جوانی دارم.
ی. آندروپوف
آندروپوف در انتهای نامه به عنوان بالاترین مقام سیاسی شووری از سامانتا و خانوادهاش برای بازدید از شوروی دعوت کرد. سامانتا هم این دعوت را پذیرفت و همین ماجرا باعث شد تا سامانتا «جوانترین سفیر آمریکا» لقب بگیرد. او با کمک پدرش، کتابی با عنوان سفر به اتحاد جماهیر شوروی نوشت که شرح سفر او به این کشور بود.
سرانجام و ناباورانه، در حادثه خارج شدن هواپیما از باند فرودگاه در سال 1985، سامانتا اسمیت در سن 13 سالگی کشته شد. در مراسم تشییع جنازه او، صدها نفر از مردم و شخصیتهای ملی و بینالمللی شرکت کردند. دستاوردهای او در شهر زادگاهش و در روسیه مورد تقدیر قرار گرفت. یک مجسمه یادبود به افتخار او در مسکو ساخته شده است. در آمریکا و شوروی، به یادش تمبر یادبود منتشر شد. یادش گرامی باد.
درباره مدیریت
کارن امانی، استاد جامعهشناسی، بنیانگذار و مدرس موسسه سخنوری تیسفون، نویسنده، شاعر، سخنران، استاد ارتباطات، کارآفرین حوزه دانشبنیان، مدرس کارآفرینی و کوچ شخصی و سازمانی
نوشته های بیشتر از مدیریت
دیدگاهتان را بنویسید